سومشخص مفرد:
offendsوجه وصفی حال:
offending(به دلیل توهین) رنجیده، دلخور، آزرده، آزردهخاطر، عصبانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Many readers were offended with her latest book.
تازهترین کتاب او، خوانندگان را آزرده کرد.
He looked rather offended.
نسبتاً دلخور به نظر میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «offended» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/offended