گذشتهی ساده:
slurredشکل سوم:
slurredسومشخص مفرد:
slursوجه وصفی حال:
slurringشکل جمع:
slursنشان، اشاره، پیوند، خط اتحاد، لکه ننگ، تهمت، لکه بدنامی، مطلب را نادیده گرفتن ورد شدن، باعجله کاری را انجام دادن، مطلبی را حذف کردن، طاس گرفتن (برای تقلب در نرد)، تقلب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He slurred over the significance of the letter.
اهمیت آن نامه را نادیده گرفت.
The problem of prostitution was slurred over.
مسئلهی فحشا را ماست مالی کردند.
He should not slur his lesson.
نباید درس خود را سرسری بگیرد.
racial slurs
ناسزاگوییهای نژادی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slur» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slur