suitcase, baggage, bag, trunk, carryall
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کتاب را ته چمدان گذاشت.
He placed the book in the bottom of the suitcase.
چمدان جادار
a capacious suitcase
او هر دو چمدان را تا ایستگاه حمل کرد.
He carried both of the suitcases to the station.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چمدان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چمدان