فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

چمدان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کیف بزرگ، جامه‌دان

فونتیک فارسی

chamedaan
اسم

suitcase, baggage, bag, trunk, carryall

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

کتاب را ته چمدان گذاشت.

He placed the book in the bottom of the suitcase.

چمدان جادار

a capacious suitcase

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او هر دو چمدان را تا ایستگاه حمل کرد.

He carried both of the suitcases to the station.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چمدان

  1. مترادف:
    جامه‌دان کیف بزرگ

ارجاع به لغت چمدان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چمدان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چمدان

لغات نزدیک چمدان

پیشنهاد بهبود معانی