آخرین به‌روزرسانی:

Botox

ˈboʊtɑːks ˈbəʊtɒks

گذشته‌ی ساده:

Botoxed

شکل سوم:

Botoxed

سوم‌شخص مفرد:

botoxes

وجه وصفی حال:

botoxing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

آمیزواج بوتاکس (نام برندی برای ماده‌ی ضدچروک پوست)

The rise in Botox popularity reflects society’s increasing focus on youthful appearance.

افزایش محبوبیت بوتاکس نشان‌دهنده‌ی تمرکز روزافزون جامعه بر ظاهر جوان است.

She gets Botox injections every six months to maintain her youthful look.

او هر شش ماه یک‌بار تزریق بوتاکس انجام می‌دهد تا ظاهر جوانش را حفظ کند.

verb - transitive

آمیزواج بوتاکس کردن

شکل نوشتاری دیگر: botox

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Some celebrities are heavily botoxed, which makes their faces look stiff.

بعضی از سلبریتی‌ها بیش از حد بوتاکس کرده‌اند و همین باعث شده است که صورتشان خشک به نظر برسد.

She got her forehead botoxed to get rid of the deep frown lines.

برای از بین بردن خط اخم‌های عمیقش، پیشانی‌اش را بوتاکس کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج Botox

گذشته‌ی ساده Botox چی میشه؟

گذشته‌ی ساده Botox در زبان انگلیسی Botoxed است.

شکل سوم Botox چی میشه؟

شکل سوم Botox در زبان انگلیسی Botoxed است.

وجه وصفی حال Botox چی میشه؟

وجه وصفی حال Botox در زبان انگلیسی Botoxing است.

سوم‌شخص مفرد Botox چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد Botox در زبان انگلیسی Botoxes است.

ارجاع به لغت Botox

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Botox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/botox

لغات نزدیک Botox

پیشنهاد بهبود معانی