فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crocodile

ˈkrɑːkədaɪl ˈkrɒkədaɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    crocodiles

توضیحات

شکل عامیانه‌ی این لغت: croc

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    جانورشناسی کروکودیل
    • - The zookeeper fed chunks of meat to the hungry crocodile.
    • - نگهبان باغ‌وحش تکه‌های گوشت را به کروکودیل گرسنه داد.
    • - the crocodile's powerful tail
    • - دم قدرتمند کروکودیل
  • noun countable informal
    انگلیسی بریتانیایی صف (به‌ویژه از دانش‌آموزان که دوبه‌دو راه می‌روند)
    • - The crocodile of children walked hand in hand through the park.
    • - صف بچه‌ها دست در دست هم در پارک قدم می‌زدند.
    • - The group of students formed a crocodile.
    • - گروه دانش‌آموزان یک صف را تشکیل دادند.
  • noun
    پوست کروکودیل
    • - He wore a belt made of crocodile.
    • - کمربندی ساخته‌شده از پوست کروکودیل بسته بود.
    • - His new boots were crafted from the finest crocodile.
    • - چکمه‌های جدیدش از بهترین پوست کروکودیل ساخته شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت crocodile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crocodile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crocodile

لغات نزدیک crocodile

پیشنهاد بهبود معانی