شکل جمع:
crocodilesشکل عامیانهی این لغت: croc
جانورشناسی کروکودیل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The zookeeper fed chunks of meat to the hungry crocodile.
نگهبان باغوحش تکههای گوشت را به کروکودیل گرسنه داد.
the crocodile's powerful tail
دم قدرتمند کروکودیل
انگلیسی بریتانیایی صف (بهویژه از دانشآموزان که دوبهدو راه میروند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The crocodile of children walked hand in hand through the park.
صف بچهها دست در دست هم در پارک قدم میزدند.
The group of students formed a crocodile.
گروه دانشآموزان یک صف را تشکیل دادند.
پوست کروکودیل
He wore a belt made of crocodile.
کمربندی ساختهشده از پوست کروکودیل بسته بود.
His new boots were crafted from the finest crocodile.
چکمههای جدیدش از بهترین پوست کروکودیل ساخته شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crocodile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crocodile