گذشتهی ساده:
stopped offشکل سوم:
stopped offسومشخص مفرد:
stops offوجه وصفی حال:
stopping offتوقف داشتن سر راه، جایی ماندن، سر زدن (برای مدتی کوتاه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We stopped off in Rome for a night before continuing our trip to Greece.
قبلاز اینکه سفرمان را به یونان ادامه بدهیم، یک شب در رم توقف کردیم.
He stopped off at his friend’s house just to say hello.
سر راه فقط برای سلام کردن، به خانهی دوستش سر زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stop off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stop-off