با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Launder

    ˈlɒːndər ˈlɔːndə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      laundered

    • شکل سوم:

      laundered

    • سوم‌شخص مفرد:

      launders

    • وجه وصفی حال:

      laundering

    • شکل جمع:

      launders

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adverb
    گازری کردن، شستن، اتو کشیدن، شسته شدن، شست‌وشو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Today, I'll launder these clothes.
    - امروز این لباسها را خواهم شست.
    - This fabric launders well.
    - این پارچه خوب شسته می‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد launder

    1. verb wash
      Synonyms: clean, cleanse, do the laundry, do the washing, rinse

    ارجاع به لغت launder

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «launder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/launder

    لغات نزدیک launder

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار