آخرین به‌روزرسانی:

تابه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ماهی‌تابه

فونتیک فارسی

taabe
اسم

frying pan, pan, griddle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

مایع را به تابه اضافه کنید و هم بزنید تا به لایه‌ای براق تبدیل شود.

Add the liquid to the pan, and stir until it has been reduced to a glaze.

سوپ در تابه شروع به جوشیدن کرد.

The soup started to boil in the pan.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تابه

  1. مترادف:
    ساج تاوه
  1. مترادف:
    ماهی‌تابه

ارجاع به لغت تابه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تابه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تابه

لغات نزدیک تابه

پیشنهاد بهبود معانی