فراموشی، نسیان، ازخاطرزدایی، گمنامی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After his death, his name sank into oblivion.
پس از مرگ نامش در بوتهی فراموشی افتاد.
to suffer from oblivion
دچار نسیان شدن
an act of oblivion
عمل عفوآمیز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oblivion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oblivion