فراموشی، نسیان، ناشناختگی، گمنامی
Without recognition or publication, even great work can sink into oblivion.
حتی آثار بزرگ هم بدون توجه یا انتشار میتوانند به ورطهی ناشناختگی بیفتند.
After his death, his name sank into oblivion.
پس از مرگ نامش در بوتهی فراموشی افتاد.
to suffer from oblivion
دچار نسیان شدن
نابودی کامل، ویرانی مطلق، زوال، نیستی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
One wrong move and the spaceship would be blasted into oblivion.
یک اشتباه کوچک کافی بود تا فضاپیما بهطور کامل نابود شود.
The ancient temple was reduced to oblivion after the earthquake.
معبد باستانی پساز زلزله به ویرانی مطلق تبدیل شد.
بیهوشی، خلسه، ازخودبیخودی
Many turn to drugs in search of oblivion.
بسیاری برای ازخودبیخود شدن به مواد مخدر پناه میبرند.
After the accident, she drifted into oblivion.
پساز تصادف، به حالت بیهوشی فرو رفت.
کلمهی «oblivion» در زبان فارسی به «فراموشی مطلق» یا «ناپدیدی» ترجمه میشود.
واژهی «فراموشی مطلق» برای اشاره به وضعیتی به کار میرود که چیزی به طور کامل از ذهن، حافظه یا وجود خارج شده باشد و هیچ اثری از آن باقی نماند. این مفهوم میتواند هم به صورت فیزیکی و هم به شکل ذهنی و نمادین مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال، در ادبیات، «oblivion» گاهی به حالتی اشاره دارد که فرد یا موضوعی به طور کامل از خاطرهها پاک شده یا تأثیرش از بین رفته است، گویی هرگز وجود نداشته است.
در ابعاد روانشناختی، «فراموشی مطلق» میتواند به تجربههای ذهنی و حافظهای اشاره داشته باشد که یادآوری آنها دشوار یا غیرممکن است. افراد ممکن است خاطرات یا اطلاعات خاصی را به دلایل مختلف فراموش کنند و این فراموشی گاهی باعث احساس خلأ، از دست رفتن هویت یا فقدان پیوستگی در تجربههای زندگی میشود. این کاربرد واژه نشاندهنده عمق و تأثیرگذاری آن در بیان مفاهیم ذهنی و روانی است.
در ادبیات و هنر، «oblivion» بار معنایی استعاری و فلسفی دارد. این واژه میتواند نماد ناپایداری زندگی، گذرا بودن زمان یا فراموشی انسانها در تاریخ و جامعه باشد. نویسندگان و شاعران با بهرهگیری از این مفهوم، احساسات عمیق، ترس از فراموشی یا تمایل به جاودانگی را به تصویر میکشند. این کاربرد هنری باعث میشود که واژه علاوه بر معنای واقعی، پیامهای نمادین و فلسفی نیز منتقل کند.
در زندگی روزمره، «فراموشی» به معنای عدم توجه به جزئیات یا رویدادهای گذشته نیز به کار میرود، هرچند کمتر از «oblivion» به صورت مطلق استفاده میشود. با این حال، مفهوم اصلی همچنان حفظ میشود؛ یعنی چیزی که به فراموشی سپرده شده دیگر در دسترس ذهن نیست و تأثیری بر تصمیمات یا زندگی روزمره ندارد. این کاربرد نشاندهنده اهمیت توجه به حافظه و ارزش تجربیات انسانی است.
همچنین، «oblivion» در زمینههای علمی و فلسفی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در فلسفه، این واژه میتواند به مفهوم فناپذیری انسان، فراموشی تاریخ یا نابودی کامل موجودات و پدیدهها اشاره داشته باشد. این کاربرد نشان میدهد که «فراموشی مطلق» نه تنها یک حالت ذهنی، بلکه مفهومی گسترده و چندبعدی است که میتواند هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی و فلسفی بررسی شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oblivion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oblivion