آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Limbo

ˈlɪmboʊ ˈlɪmbəʊ

معنی limbo | جمله با limbo

noun

کنار دوزخ، برزخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

I am in limbo, not knowing whether I got the job or not.

دو دل هستم و نمی‌دانم که آیا آن شغل را به من داده‌اند یا نه.

He soon vanished into the limbo of retired professors.

دیری نپایید که در فراموشگاه استادان بازنشسته ناپدید شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد limbo

  1. noun state of uncertainty
    Synonyms:
    nowhere oblivion nothingness out there left field siberia demilitarized zone
    Antonyms:

ارجاع به لغت limbo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «limbo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/limbo

لغات نزدیک limbo

پیشنهاد بهبود معانی