کنار دوزخ، برزخ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I am in limbo, not knowing whether I got the job or not.
دو دل هستم و نمیدانم که آیا آن شغل را به من دادهاند یا نه.
He soon vanished into the limbo of retired professors.
دیری نپایید که در فراموشگاه استادان بازنشسته ناپدید شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «limbo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/limbo