آخرین به‌روزرسانی:

Make A Mistake

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

اشتباه کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Everyone makes mistakes sometimes.

همه گاهی اوقات اشتباه می کنند.

I made a mistake on the test.

من در امتحان اشتباه کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد make a mistake

  1. verb slip up
    Synonyms:
    err misunderstand misjudge blunder goof muff blow it misstep misread miscalculate misestimate misconstrue

ارجاع به لغت make a mistake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «make a mistake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-a-mistake

لغات نزدیک make a mistake

پیشنهاد بهبود معانی