با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Rove

roʊv rəʊv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    roved
  • شکل سوم:

    roved
  • سوم شخص مفرد:

    roves
  • وجه وصفی حال:

    roving

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive adverb
    پرسه زدن، آواره شدن، راهزنی دریایی کردن، گردش کردن، ول گردیدن، سرگردانی و بی‌هدفی
    • - Bands of smugglers roved the border areas.
    • - دسته‌های قاچاقچی در حوالی مرز می‌گشتند.
    • - to rove the woods
    • - در بیشه پرسه زدن
    • - a roving reporter
    • - گزارشگر سیار
    • - a man with roving eyes
    • - مرد چشم‌چران
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rove

  1. verb To move about at random, especially over a wide area
    Synonyms: roam, wander, meander, drift, ramble, range, stray, gad, move, gallivant, walk, peregrinate, roll, prowl, swan, traipse, tramp, straggle, straggle. wander, cast, stroll, vagabond
  2. verb To wander about, especially over a wide area; roam.
    Synonyms: wander

ارجاع به لغت rove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rove

لغات نزدیک rove

پیشنهاد بهبود معانی