گذشتهی ساده:
streakedشکل سوم:
streakedسومشخص مفرد:
streaksوجه وصفی حال:
streakingشکل جمع:
streaksخط، رگ، رگه، ورقه، تمایل، میل، نوار یا رگه نواری، سپیده دم، بهسرعت حرکت کردن، خطخط کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a yellow wall with streaks of red and blue
دیوار زرد رنگ با راهراههای قرمز و آبی
the streak of lightning in a dark night
درخشش آذرخش در شب تیره
streaks of color in the marble
رگههای الوان در سنگ مرمر
streaks of fat in the meat
رگههای چربی در گوشت
He has a jealous streak.
او یک رگ حسادت دارد.
a winning streak
یک دوره برندهشدن پیدرپی
a streak of bad luck
یک سری بدشانسی
The white marble is streaked with red and brown.
سنگ مرمر سفید دارای رگههای قرمز و قهوهای است.
The missile streaked toward its target.
پرتابه بهسرعت به سوی هدف حرکت کرد.
The first runner streaked to the finish line.
دوندهی اول مثل برق به خط پایان مسابقه رسید.
(عامیانه) باسرعت تمام، مثل برق
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «streak» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/streak