با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Dapple

ˈdæpl ˈdæpl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dappled
  • شکل سوم:

    dappled
  • سوم شخص مفرد:

    dapples
  • وجه وصفی حال:

    dappling
  • شکل جمع:

    dapples

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective adverb
    خال‌خال کردن، چیزی با نقاط رنگارنگ، حیوانی که بدنش خال‌خالی باشد، خال، لکه، ابری
    • - dappled shade
    • - سایه روشن، سایه‌ای که دارای لکه‌های نور است
    • - Abbas rode a dapple horse.
    • - عباس سوار بر یک اسب ابلق بود.
    • - The sun shining through the leaves dappled the ground.
    • - خورشید که از لابه‌لای برگ‌ها می‌تابید زمین را سایه‌روشن کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dapple

  1. verb To mark with many small spots
    Synonyms: mottle, bespeckle, besprinkle, dot, fleck, freckle, pepper, speck, speckle, sprinkle, stipple, cloud
  2. noun A small contrasting part of something
    Synonyms: spot, speckle, patch, fleck, maculation

ارجاع به لغت dapple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dapple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dapple

لغات نزدیک dapple

پیشنهاد بهبود معانی