آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Pepper

ˈpepər ˈpepə

شکل جمع:

peppers

معنی pepper | جمله با pepper

noun uncountable A2

فلفل، فلفل کوبیده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

a salt shaker and a pepper shaker

فلفلدان و نمکدان

verb - transitive

فلفل زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to pepper the soup

به سوپ فلفل زدن

verb - transitive

ریختن، پاشیدن، انداختن

The wind peppered cold sleet into our faces.

باد برف و باران به صورتمان می‌پاشید.

The rain came peppering down on us.

باران بر سرمان ریخت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The roof was peppered with hailstones.

دانه‌های تگرگ بر بام فرود می‌آمد.

He peppered his opponent with short lefts.

او ضربه‌های کوتاه دست چپ خود را بر حریف خود فرود آورد.

Reporters peppered him with questions.

خبرنگاران او را سؤال‌پیچ کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pepper

  1. verb to mark with many small spots
  1. noun A pungent condiment obtained from the small, dried fruits of an Indian vine (Piper nigrum) of the pepper family
    Synonyms:
  1. verb to direct a barrage at
  1. noun Climber having dark red berries (peppercorns) when fully ripe; southern India and Sri Lanka; naturalized in northern Burma and Assam
    Synonyms:
    common pepper black-pepper Piper nigrum white-pepper Madagascar pepper
  1. verb to strike with small missiles or gunfire.
    Synonyms:

سوال‌های رایج pepper

شکل جمع pepper چی میشه؟

شکل جمع pepper در زبان انگلیسی peppers است.

ارجاع به لغت pepper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pepper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pepper

لغات نزدیک pepper

پیشنهاد بهبود معانی