گیاهشناسی دانهی فلفل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I crushed a few peppercorns in the mortar.
چند دانهی فلفل را در هاون له کردم.
The chef added peppercorns to the dish.
سرآشپز به غذا دانهی فلفل اضافه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «peppercorn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peppercorn