آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Peppercorn

ˈpepərkɔːrn ˈpepəkɔːn

معنی peppercorn | جمله با peppercorn

noun countable

گیاه‌شناسی دانه‌ی فلفل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

I crushed a few peppercorns in the mortar.

چند دانه‌ی فلفل را در هاون له کردم.

The chef added peppercorns to the dish.

سرآشپز به غذا دانه‌ی فلفل اضافه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد peppercorn

  1. noun Pungent seasoning from the berry of the common pepper plant of East India; use whole or ground
    Synonyms:

ارجاع به لغت peppercorn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peppercorn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peppercorn

لغات نزدیک peppercorn

پیشنهاد بهبود معانی