فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Peppermint

ˈpepərmɪnt ˈpepəˌmɪnt

شکل جمع:

peppermints

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

گیاه‌شناسی نعناع فلفلی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

I love the taste of peppermint in my tea.

عاشق طعم نعناع فلفلی در چایم هستم.

Peppermint oil is often used to relieve headaches and migraines.

از روغن نعناع فلفلی اغلب برای تسکین سردرد و میگرن استفاده می‌شود.

noun countable

قرص نعناع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She offered me a piece of peppermint after dinner.

بعد از شام یک تکه قرص نعناع به من تعارف کرد.

The peppermint leaves a cool sensation in my mouth.

قرص نعناع احساس خنکی در دهانم به وجود می‌آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peppermint

  1. noun herb with downy leaves and small purple or white flowers that yields a pungent oil used as a flavoring
    Synonyms:
    Mentha piperita
  1. noun Red gum tree of Tasmania
    Synonyms:
    Eucalyptus amygdalina red-gum peppermint gum
  1. noun a candy flavored with peppermint oil
    Synonyms:
    peppermint candy

ارجاع به لغت peppermint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peppermint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peppermint

لغات نزدیک peppermint

پیشنهاد بهبود معانی