با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Peppermint

ˈpepərmɪnt ˈpepəˌmɪnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    peppermints

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    گیاه‌شناسی نعناع فلفلی
    • - I love the taste of peppermint in my tea.
    • - عاشق طعم نعناع فلفلی در چایم هستم.
    • - Peppermint oil is often used to relieve headaches and migraines.
    • - از روغن نعناع فلفلی اغلب برای تسکین سردرد و میگرن استفاده می‌شود.
  • noun countable
    قرص نعناع
    • - She offered me a piece of peppermint after dinner.
    • - بعد از شام یک تکه قرص نعناع به من تعارف کرد.
    • - The peppermint leaves a cool sensation in my mouth.
    • - قرص نعناع احساس خنکی در دهانم به وجود می‌آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد peppermint

  1. noun Herb with downy leaves and small purple or white flowers that yields a pungent oil used as a flavoring
    Synonyms: Mentha piperita
  2. noun Red gum tree of Tasmania
    Synonyms: red-gum, peppermint gum, Eucalyptus amygdalina
  3. noun A candy flavored with peppermint oil
    Synonyms: peppermint candy

ارجاع به لغت peppermint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peppermint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peppermint

لغات نزدیک peppermint

پیشنهاد بهبود معانی