فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Barrage

bəˈrɑːʒ ˈbærɑːʒ

گذشته‌ی ساده:

barraged

شکل سوم:

barraged

سوم‌شخص مفرد:

barrages

وجه وصفی حال:

barraging

شکل جمع:

barrages

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(نظامی) سد آتش (رگبار گلوله یا پیکان و غیره برای جلوگیری از حرکت دشمن و یا دادن پوشش به نیروهای خودی)

The enemy's relentless barrage of missiles made it difficult for our troops to advance.

سد آتش بی‌امان موشکی دشمن، پیشروی نیروهای ما را با مشکل مواجه کرد.

The artillery laid down a barrage from the flanks.

توپخانه از دو جناح سد آتش ایجاد کرد.

noun countable

آب‌بند، بند انحرافی، سد رودخانه‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The engineers designed the barrage to optimize water flow for irrigation purposes.

مهندسان این آب‌بند را برای بهینه‌سازی جریان آب برای اهداف آبیاری طراحی کردند.

The construction of the barrage allowed for smoother boat transportation along the river.

احداث سد رودخانه‌ای امکان حمل‌ونقل راحت‌تر قایق در امتداد رودخانه را فراهم کرد.

noun countable

رگبار (سرزنش و سؤال و کلمات و غیره)

a barrage of criticism

رگباری از انتقاد

The politician faced a barrage of difficult questions from journalists.

این سیاستمدار با رگبار سؤالات دشوار روزنامه‌نگاران مواجه شد.

verb - transitive

مجازی به رگبار بستن

The reporter decided to barrage the politician with tough questions.

خبرنگار تصمیم گرفت این سیاستمدار را با سؤالات دشوار به رگبار ببندد.

The angry customer decided to barrage the store manager with criticisms.

مشتری عصبانی تصمیم گرفت مدیر فروشگاه را با انتقادات به رگبار ببندد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barrage

  1. noun weapon fire
    Synonyms:
    fire gunfire discharge blast volley battery fusillade hail cannonade shelling bombardment salvo shower storm broadside crossfire curtain of fire enfilade
  1. noun profusion of something
    Synonyms:
    mass burst stream surge shower rain attack assault storm deluge torrent blast hail onslaught plethora

ارجاع به لغت barrage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barrage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barrage

لغات نزدیک barrage

پیشنهاد بهبود معانی