Barracuda

ˌberəˈkuːdə ˌbærəˈkjuːdə ˌbærəˈkjuːdə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun plural
جانورشناسی نیزه ماهی (از تیره‌ی Sphyraenidae)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barracuda

  1. noun
    Synonyms: fish, guaguanche, sennet

ارجاع به لغت barracuda

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barracuda» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/barracuda

لغات نزدیک barracuda

پیشنهاد بهبود معانی