فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Onslaught

ˈɑːnslɒːt / / ˈɒːn- ˈɒnslɔːt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

یورش، حمله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the onslaught of disease

حمله‌ی بی‌امان یک بیماری

His wife's verbal onslaughts had made him desperate.

حملات شدید لفظی زنش او را درمانده کرده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد onslaught

  1. noun attack
    Synonyms:
    assault offensive aggression charge invasion offense onset onrush incursion blitz onfall assailment
    Antonyms:
    defense

ارجاع به لغت onslaught

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onslaught» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onslaught

لغات نزدیک onslaught

پیشنهاد بهبود معانی