یورش، حمله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the onslaught of disease
حملهی بیامان یک بیماری
His wife's verbal onslaughts had made him desperate.
حملات شدید لفظی زنش او را درمانده کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «onslaught» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onslaught