زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Onset

ˈɑːn- / / ˈɒːn- ˈɒnset

شکل جمع:

onsets

معنی onset | جمله با onset

noun

تاخت و تاز، حمله، هجوم، اصابت، وهله، شروع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the onset of armored forces

تک نیروهای زرهی

the onset of winter

شروع زمستان

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد onset

  1. noun beginning; attack
    Synonyms:
    start beginning attack access birth origin opening commencement inception outset dawn offensive charge assault aggression encounter outbreak kickoff rush dawning onrush onslaught assailment onfall incipience seizure outstart
    Antonyms:
    end ending conclusion finish

سوال‌های رایج onset

شکل جمع onset چی میشه؟

شکل جمع onset در زبان انگلیسی onsets است.

ارجاع به لغت onset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onset

لغات نزدیک onset

پیشنهاد بهبود معانی