فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Kickoff

American: ˈkɪkɑːf British: ˈkɪk-ɒf

معنی‌ها

noun

(فوتبال آمریکایی) با پا زدن توپ از خط 40 یاردی (در آغاز هر نیم‌زمان و پس از هر (تاچداون)

noun

(به‌ویژه در مورد مبارزهی انتخاباتی) آغاز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kickoff

  1. noun opening
    Synonyms:
    first starting initial

ارجاع به لغت kickoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kickoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kickoff

لغات نزدیک kickoff

پیشنهاد بهبود معانی