Kicker

American: ˈkɪkər British: ˈkɪkə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    kickers
  • noun
    لگدزن، اعتراض‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد kicker

  1. noun A clever, unexpected new trick or method
    Synonyms: gimmick, twist, wrinkle, angle, kick

ارجاع به لغت kicker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kicker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kicker

لغات نزدیک kicker

پیشنهاد بهبود معانی