زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Onshore

ˌɑːnˈʃɔːr / / ˌɒːn- ˌɒnˈʃɔː

معنی onshore | جمله با onshore

adjective adverb

واقع در ساحل، روی ساحل، متوجه به طرف ساحل، رو به ساحل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

an onshore breeze

نسیم کران سوی

an onshore patrol

پاسداری ساحلی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد onshore

  1. adjective (of winds) coming from the sea toward the land
    Synonyms:
    coastal shoreward seaward inshore toward shore inland aground
  1. adverb on or toward the land
    Antonyms:
    offshore

ارجاع به لغت onshore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onshore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onshore

لغات نزدیک onshore

پیشنهاد بهبود معانی