آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Onshore

ˌɑːnˈʃɔːr / / ˌɒːn- ˌɒnˈʃɔː

معنی onshore | جمله با onshore

adjective adverb

واقع در ساحل، روی ساحل، متوجه به طرف ساحل، رو به ساحل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

an onshore breeze

نسیم کران سوی

an onshore patrol

پاسداری ساحلی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد onshore

  1. adjective (of winds) coming from the sea toward the land
    Synonyms:
  1. adverb on or toward the land
    Antonyms:

ارجاع به لغت onshore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onshore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onshore

لغات نزدیک onshore

پیشنهاد بهبود معانی