فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Offshore

ˌɒːfˈʃɔːr ˌɒfˈʃɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective adverb
    از جانب ساحل، دور از ساحل، قسمت ساحلی دریا
    • - an offshore wind
    • - باد دریا سوی
    • - offshore oil platforms
    • - سکوهای استخراج نفت در دریا
    • - offshore investment
    • - سرمایه‌گذاری فرادریایی
    • - to borrow money offshore
    • - از بیرون‌مرز وام تهیه‌کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد offshore

  1. adjective Concerning a country, idea, or way of life not one's own
    Synonyms: foreign, oceanic, in the sea, marine
  2. adjective (of winds) coming from the land
    Synonyms: seaward, asea
    Antonyms: inshore
  3. adverb Away from shore; away from land
    Antonyms: onshore

ارجاع به لغت offshore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «offshore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/offshore

لغات نزدیک offshore

پیشنهاد بهبود معانی