امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Offshore

ˌɒːfˈʃɔːr ˌɒfˈʃɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
از جانب ساحل، دور از ساحل، قسمت ساحلی دریا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- an offshore wind
- باد دریا سوی
- offshore oil platforms
- سکوهای استخراج نفت در دریا
- offshore investment
- سرمایه‌گذاری فرادریایی
- to borrow money offshore
- از بیرون‌مرز وام تهیه‌کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد offshore

  1. adjective Concerning a country, idea, or way of life not one's own
    Synonyms: foreign, oceanic, in the sea, marine
  2. adjective (of winds) coming from the land
    Synonyms: seaward, asea
    Antonyms: inshore
  3. adverb Away from shore; away from land
    Antonyms: onshore

ارجاع به لغت offshore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «offshore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/offshore

لغات نزدیک offshore

پیشنهاد بهبود معانی