آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ فروردین ۱۴۰۴

    Offshore

    ˌɒːfˈʃɔːr ˌɒfˈʃɔː

    گذشته‌ی ساده:

    offshored

    شکل سوم:

    offshored

    سوم‌شخص مفرد:

    offshores

    وجه وصفی حال:

    offshoring

    معنی offshore | جمله با offshore

    adjective adverb

    از جانب ساحل، دور از ساحل، در دریا

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The plane crashed a few miles offshore.

    هواپیما چند مایل دور از ساحل سقوط کرد.

    Fishermen prefer offshore waters for catching larger fish.

    ماهیگیران آب‌های دور از ساحل را برای صید ماهی‌های بزرگ‌تر ترجیح می‌دهند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an offshore wind

    باد دریا سوی

    offshore oil platforms

    سکوهای استخراج نفت در دریا

    adjective

    برون‌مرزی، خارج از کشور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The scandal revealed several politicians with secret offshore accounts.

    این رسوایی چندین سیاست‌مدار را با حساب‌های مخفی برون‌مرزی فاش کرد.

    Offshore companies are not illegal, but they can be used for tax evasion.

    شرکت‌های خارج از کشور غیرقانونی نیستند، اما ممکن است برای فرار مالیاتی استفاده شوند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    offshore investment

    سرمایه‌گذاری خارج از کشور

    to borrow money offshore

    از بیرون‌مرز وام تهیه‌کردن

    verb - intransitive verb - transitive

    تأسیس کردن کسب‌وکار در خارج از کشور، منتقل کردن کسب‌وکار به خارج از کشور (به‌دلیل هزینه‌های کمتر)

    Offshoring can lead to job losses in the home country.

    تأسیس کردن کسب‌وکار در خارج از کشور می‌تواند منجر به از دست رفتن مشاغل در کشور مبدأ شود.

    Some companies offshore only their IT services to countries like India.

    برخی شرکت‌ها فقط خدمات فناوری اطلاعات خود را به کشورهایی مانند هند منتقل می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد offshore

    1. adjective concerning a country, idea, or way of life not one's own
      Synonyms:
      foreign marine oceanic in the sea
    1. adjective (of winds) coming from the land
      Synonyms:
      asea seaward
      Antonyms:
      inshore
    1. adverb away from shore; away from land
      Antonyms:
      onshore

    سوال‌های رایج offshore

    گذشته‌ی ساده offshore چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده offshore در زبان انگلیسی offshored است.

    شکل سوم offshore چی میشه؟

    شکل سوم offshore در زبان انگلیسی offshored است.

    وجه وصفی حال offshore چی میشه؟

    وجه وصفی حال offshore در زبان انگلیسی offshoring است.

    سوم‌شخص مفرد offshore چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد offshore در زبان انگلیسی offshores است.

    ارجاع به لغت offshore

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «offshore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/offshore

    لغات نزدیک offshore

    • - offset printing
    • - offshoot
    • - offshore
    • - offshore island
    • - offshore wind farm
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.