آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Foreign

ˈfɔː- / / ˈfɑː- ˈfɒrɪn

صفت تفضیلی:

more foreign

صفت عالی:

most foreign

معنی foreign | جمله با foreign

adjective A2

بیگانه، خارجی، بیرونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

foreign lands

سرزمین‌های بیگانه

foreign languages

زبان‌های خارجی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

foreign affairs

روابط برون‌مرزی

foreign trade

تجارت برون‌مرزی

foreign students

دانشجویان خارجی

citizens of foreign countries

اتباع کشورهای خارجی

a foreign man

مرد بیگانه

a foreign body in the eye

جسم خارجی در چشم

a trait which was foreign to his nature

ویژگی‌ای که با طبع او جور درنمی‌آمد

This way of doing things was foreign to their thinking.

این شیوه‌ی انجام کار در فکر آن‌ها بیگانه بود./این طرز انجام کار از نظر آن‌ها نامناسب بود.

plants that are foreign to this region

گیاهانی که در این ناحیه غیربومی هستند

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد foreign

Collocations

foreign to someone (or something)

ناآشنا یا بیگانه برای کسی (یا چیزی)، غیرمعمولی برای کسی (یا چیزی)

سوال‌های رایج foreign

صفت تفضیلی foreign چی میشه؟

صفت تفضیلی foreign در زبان انگلیسی more foreign است.

صفت عالی foreign چی میشه؟

صفت عالی foreign در زبان انگلیسی most foreign است.

ارجاع به لغت foreign

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foreign» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foreign

لغات نزدیک foreign

پیشنهاد بهبود معانی