گذشتهی ساده:
expatriatedشکل سوم:
expatriatedسومشخص مفرد:
expatriatesوجه وصفی حال:
expatriatingشکل جمع:
expatriatesاین لغت در معنای اول به شکل expat نیز نوشته میشود ولی شکل نوشتاری expatriate رایج است.
مهاجر، تبعهی خارجی، خارجنشین
My family lived as expatriates in Hong Kong before I was born.
خانوادهی من قبلاز تولد من بهعنوان مهاجر در هنگکنگ زندگی میکردند.
The embassy provides services for expatriates.
سفارت، خدماتی برای اتباع خارجی ارائه میدهد.
Many Iranian expatriates return to Iran for holidays.
بسیاری از ایرانیان خارجنشین برای تعطیلات به ایران باز میگردند.
American expatriates in Paris
مهاجران آمریکایی در پاریس
دورازوطن، غریب، مقیم، خارجی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This restaurant is the haunt of expatriate Iranians.
این رستوران پاتوق ایرانیان دور از وطن است.
The school offers a curriculum tailored for expatriate families.
این مدرسه، برنامهی درسی ویژهی برای خانوادههای خارجی ارائه میدهد.
expatriate staff
کارکنان مقیم
ترک وطن کردن، مهاجرت کردن، خارجنشین شدن، مقیم خارج شدن، تبعید کردن
Most of the tribe members either died or expatriated.
بیشتر افراد قبیله یا مردند یا ترک وطن کردند.
The government expatriated the dissident intellectuals.
دولت، روشنفکران مخالف را تبعید کرد.
Members of the team were expatriated.
اعضای تیم مهاجرت کردند.
انتقال دادن پول، فرستادن پول، خارج کردن پول (فرستادن پول به کشوری دیگر)
Strict laws were introduced to limit how much money could be expatriated annually.
قوانین سختگیرانهای برای محدود کردن میزان پول قابل انتقال به خارج در سال وضع شد.
He expatriated a large sum to an offshore account.
او مبلغ زیادی را به حساب بانکی در خارج فرستاد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expatriate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expatriate