گذشتهی ساده:
transportedشکل سوم:
transportedسومشخص مفرد:
transportsوجه وصفی حال:
transportingشکل جمع:
transportsحمل کردن، ترابری کردن، بردن، نقل و انتقال دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
The troops were transported to Khorramshahr by train.
لشگریان با قطار به خرمشهر برده شدند.
Most of the wheat will be transported by trucks.
بیشتر آن گندمها توسط کامیون حمل خواهد شد.
از خود بیخود شدن، از جا در رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His poetry transports us.
شعر او ما را از خود بیخود میکند.
Anger transported him.
خشم او را از جا به در برد.
حمل، حملونقل، ترابری
The city's public transport system is old and inefficient.
سازگان ترابری همگانی شهر قدیمی است و کارایی ندارد.
The transport of goods by airplane is very expensive.
حمل کالا با هواپیما بسیار گران است.
ترابر، وسیلهی نقلیه
They served as seamen on transports in the Pacific.
آنان بهعنوان ملوان در ترابرهای اقیانوس آرام خدمت میکردند.
احساس شدید، موج شدید احساسات
transports of rage
موجهایی از خشم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «transport» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transport