آخرین به‌روزرسانی:

Enrapture

enˈræptʃər ɪnˈræptʃə

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

فریفته کردن، مجذوب کردن، (با سحر و جادو یا زیبایی) شیفته کردن، واله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Enraptured, they gazed at the beautiful girl.

آنان با شیفتگی به دختر زیبا نگاه می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enrapture

  1. verb captivate
    Synonyms:
    attract charm fascinate delight please enchant entrance enthrall allure beguile bewitch transport ravish gratify elate enamor gladden rejoice send score
    Antonyms:
    displease disgust offend repel

ارجاع به لغت enrapture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enrapture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enrapture

لغات نزدیک enrapture

پیشنهاد بهبود معانی