با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Enrapture

enˈræptʃər ɪnˈræptʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
فریفته کردن، مجذوب کردن، (با سحر و جادو یا زیبایی) شیفته کردن، واله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Enraptured, they gazed at the beautiful girl.
- آنان با شیفتگی به دختر زیبا نگاه می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enrapture

  1. verb captivate
    Synonyms: allure, attract, beguile, bewitch, charm, delight, elate, enamor, enchant, enthrall, entrance, fascinate, gladden, gratify, please, ravish, rejoice, score, send, spellbind, transport
    Antonyms: disgust, displease, offend, repel

ارجاع به لغت enrapture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enrapture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enrapture

لغات نزدیک enrapture

پیشنهاد بهبود معانی