امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ravish

ˈrævɪʃ ˈrævɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ravished
  • شکل سوم:

    ravished
  • سوم‌شخص مفرد:

    ravishes
  • وجه وصفی حال:

    ravishing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
قاپیدن، ربودن، مسحور کردن، از خود بیخود شدن، به‌عفت و ناموس تجاوز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Her beauty ravished everyone.
- زیبایی او دل همه را می‌برد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ravish

  1. verb enchant
    Synonyms:
    allure attract bewitch captivate charm delight draw enrapture enthrall entrance fascinate hold hypnotize magnetize mesmerize overjoy please spellbind trance transport
    Antonyms:
    disenchant repulse turn off
  1. verb sexually assault
    Synonyms:
    abduct abuse force rape violate

ارجاع به لغت ravish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ravish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ravish

لغات نزدیک ravish

پیشنهاد بهبود معانی