امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spellbind

ˈspelˌbaɪnd ˈspelbaɪnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
سحر کردن، مجذوب کردن، مفتون ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spellbind

  1. verb To act upon with or as if with magic
    Synonyms: bewitch, charm, enchant, enthrall, entrance, spell, voodoo, witch
  2. verb To compel, as the attention, interest, or imagination, of
    Synonyms: mesmerize, fascinate, transfix, grip, enthrall, arrest, mesmerise, catch up, magnetize, hold, rivet, grab, magnetise, bewitch
  3. verb Put into a trance
    Synonyms: entrance

ارجاع به لغت spellbind

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spellbind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spellbind

لغات نزدیک spellbind

پیشنهاد بهبود معانی