آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ شهریور ۱۴۰۴

    Transportation

    ˌtrænspərˈteɪʃn ˌtrænspɔːˈteɪʃn

    معنی transportation | جمله با transportation

    noun uncountable B2

    ترابری، حمل‌ونقل، جابه‌جایی، انتقال

    In the past, criminals were punished by transportation to distant colonies.

    در گذشته، مجرمان با انتقال به مستعمرات دور تنبیه می‌شدند.

    The company specializes in the safe transportation of hazardous materials.

    این شرکت در حمل‌ونقل ایمن مواد خطرناک تخصص دارد.

    noun uncountable B1

    انگلیسی آمریکایی وسیله‌ی نقلیه، سیستم حمل‌ونقل

    در انگلیسی بریتانیایی از transport استفاده می‌شود.

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Many people rely on public transportation to commute to work.

    بسیاری از افراد برای رفت‌وآمد به محل کار به سیستم حمل‌ونقل عمومی وابسته‌اند.

    The city invested in a modern transportation system to reduce traffic.

    شهر برای کاهش ترافیک در سیستم حمل‌ونقل مدرنی سرمایه‌گذاری کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد transportation

    1. noun the moving of persons or goods from one place to another
      Synonyms:
      transfer moving transport carriage transferral conveyance transferring carrying transit passage shipping shipment conveying hauling haulage carting freightage truckage portage ferriage transference air-lift telpherage
    1. noun a facility consisting of the means and equipment necessary for the movement of passengers or goods
      Synonyms:
      transit transportation system
    1. noun enforced removal from one's native country by official decree
      Synonyms:
      exile banishment deportation expatriation ostracism extradition
    1. noun the sum charged for riding in a public conveyance
      Synonyms:
      fare
    1. noun The United States federal department that institutes and coordinates national transportation programs; created in 1966
      Synonyms:
      Department of Transportation dot

    لغات هم‌خانواده transportation

    • noun
      transport, transportation, transporter
    • verb - transitive
      transport

    سوال‌های رایج transportation

    معنی transportation به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «transportation» در زبان فارسی به «حمل‌ونقل» یا «نقل و انتقال» ترجمه می‌شود.

    «transportation» اسمی است که به فرآیند جابه‌جایی افراد، کالاها یا مواد از یک مکان به مکان دیگر اشاره دارد. این واژه یکی از مهم‌ترین جنبه‌های زندگی مدرن و توسعه‌ی شهری و اقتصادی است، زیرا امکان دسترسی به منابع، بازارها و خدمات را فراهم می‌کند. برای مثال، جمله‌ی «Efficient transportation is vital for economic growth» به معنای «حمل‌ونقل کارآمد برای رشد اقتصادی حیاتی است» نشان می‌دهد که سیستم‌های حمل‌ونقل منظم و مؤثر می‌توانند به توسعه‌ی تجارت، صنعت و رفاه اجتماعی کمک کنند.

    از منظر اجتماعی، «transportation» نقش مهمی در ارتباط میان افراد و جوامع دارد. سیستم‌های حمل‌ونقل عمومی مانند اتوبوس، مترو، قطار و تاکسی، امکان جابه‌جایی آسان و مقرون‌به‌صرفه را برای مردم فراهم می‌کنند و دسترسی به فرصت‌های شغلی، آموزشی و تفریحی را تسهیل می‌نمایند. همچنین، حمل‌ونقل مناسب می‌تواند بر کاهش ترافیک، آلودگی هوا و فشارهای شهری تأثیر مثبت داشته باشد و کیفیت زندگی شهری را بهبود بخشد.

    در زمینه‌ی اقتصادی و صنعتی، «transportation» برای انتقال کالاها از محل تولید به بازارها و مصرف‌کنندگان ضروری است. حمل‌ونقل مؤثر و سریع می‌تواند هزینه‌ها را کاهش داده، سرعت تجارت را افزایش دهد و رقابت‌پذیری شرکت‌ها و کشورها را بهبود ببخشد. این جنبه از «transportation» نشان می‌دهد که این واژه نه تنها یک فعالیت روزمره بلکه عامل کلیدی در توسعه‌ی اقتصادی و استراتژی‌های تجاری است.

    در متون علمی، مهندسی و شهری، «transportation» به تحلیل و بهینه‌سازی شبکه‌های حمل‌ونقل، طراحی مسیرها و مدیریت ترافیک اشاره دارد. مهندسان و برنامه‌ریزان شهری با استفاده از دانش «transportation» می‌توانند زیرساخت‌های مناسب، مسیرهای ایمن و سیستم‌های کارآمد برای جابه‌جایی افراد و کالاها ایجاد کنند و تجربه‌ی شهری را برای مردم راحت‌تر و ایمن‌تر کنند.

    «transportation» واژه‌ای است که توانایی توصیف فرآیند جابه‌جایی، حمل‌ونقل و نقل و انتقال انسان‌ها و کالاها را دارد. یادگیری و استفاده صحیح از این واژه به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا بتوانند مفاهیم مربوط به حمل‌ونقل، زیرساخت‌های شهری، تجارت و زندگی روزمره را به شکل دقیق، طبیعی و تصویری بیان کنند و جملات خود را کاربردی و ملموس بسازند.

    ارجاع به لغت transportation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «transportation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transportation

    لغات نزدیک transportation

    • - transportability
    • - transportable
    • - transportation
    • - Transportation Security Administration
    • - transporter
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.