آیکن بنر

لیست کامل روزها، ماه‌ها و فصل‌ها به انگلیسی (۱۰ شهریور تا ۸ مهر معادل سپتامبر)

روز، ماه‌ و فصل انگلیسی (۱۰ شهریور تا ۸ مهر= سپتامبر)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Transportation

ˌtrænspərˈteɪʃn ˌtrænspɔːˈteɪʃn

معنی transportation | جمله با transportation

noun uncountable B2

ترابری، حمل‌ونقل، جابه‌جایی، انتقال

In the past, criminals were punished by transportation to distant colonies.

در گذشته، مجرمان با انتقال به مستعمرات دور تنبیه می‌شدند.

The company specializes in the safe transportation of hazardous materials.

این شرکت در حمل‌ونقل ایمن مواد خطرناک تخصص دارد.

noun uncountable B1

انگلیسی آمریکایی وسیله‌ی نقلیه، سیستم حمل‌ونقل

در انگلیسی بریتانیایی از transport استفاده می‌شود.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Many people rely on public transportation to commute to work.

بسیاری از افراد برای رفت‌وآمد به محل کار به سیستم حمل‌ونقل عمومی وابسته‌اند.

The city invested in a modern transportation system to reduce traffic.

شهر برای کاهش ترافیک در سیستم حمل‌ونقل مدرنی سرمایه‌گذاری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد transportation

  1. noun the moving of persons or goods from one place to another
    Synonyms:
  1. noun a facility consisting of the means and equipment necessary for the movement of passengers or goods
    Synonyms:
    transit transportation system
  1. noun enforced removal from one's native country by official decree
  1. noun the sum charged for riding in a public conveyance
    Synonyms:
  1. noun The United States federal department that institutes and coordinates national transportation programs; created in 1966
    Synonyms:
    Department of Transportation dot

لغات هم‌خانواده transportation

سوال‌های رایج transportation

معنی transportation به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «transportation» در زبان فارسی به «حمل‌ونقل» یا «نقل و انتقال» ترجمه می‌شود.

«transportation» اسمی است که به فرآیند جابه‌جایی افراد، کالاها یا مواد از یک مکان به مکان دیگر اشاره دارد. این واژه یکی از مهم‌ترین جنبه‌های زندگی مدرن و توسعه‌ی شهری و اقتصادی است، زیرا امکان دسترسی به منابع، بازارها و خدمات را فراهم می‌کند. برای مثال، جمله‌ی «Efficient transportation is vital for economic growth» به معنای «حمل‌ونقل کارآمد برای رشد اقتصادی حیاتی است» نشان می‌دهد که سیستم‌های حمل‌ونقل منظم و مؤثر می‌توانند به توسعه‌ی تجارت، صنعت و رفاه اجتماعی کمک کنند.

از منظر اجتماعی، «transportation» نقش مهمی در ارتباط میان افراد و جوامع دارد. سیستم‌های حمل‌ونقل عمومی مانند اتوبوس، مترو، قطار و تاکسی، امکان جابه‌جایی آسان و مقرون‌به‌صرفه را برای مردم فراهم می‌کنند و دسترسی به فرصت‌های شغلی، آموزشی و تفریحی را تسهیل می‌نمایند. همچنین، حمل‌ونقل مناسب می‌تواند بر کاهش ترافیک، آلودگی هوا و فشارهای شهری تأثیر مثبت داشته باشد و کیفیت زندگی شهری را بهبود بخشد.

در زمینه‌ی اقتصادی و صنعتی، «transportation» برای انتقال کالاها از محل تولید به بازارها و مصرف‌کنندگان ضروری است. حمل‌ونقل مؤثر و سریع می‌تواند هزینه‌ها را کاهش داده، سرعت تجارت را افزایش دهد و رقابت‌پذیری شرکت‌ها و کشورها را بهبود ببخشد. این جنبه از «transportation» نشان می‌دهد که این واژه نه تنها یک فعالیت روزمره بلکه عامل کلیدی در توسعه‌ی اقتصادی و استراتژی‌های تجاری است.

در متون علمی، مهندسی و شهری، «transportation» به تحلیل و بهینه‌سازی شبکه‌های حمل‌ونقل، طراحی مسیرها و مدیریت ترافیک اشاره دارد. مهندسان و برنامه‌ریزان شهری با استفاده از دانش «transportation» می‌توانند زیرساخت‌های مناسب، مسیرهای ایمن و سیستم‌های کارآمد برای جابه‌جایی افراد و کالاها ایجاد کنند و تجربه‌ی شهری را برای مردم راحت‌تر و ایمن‌تر کنند.

«transportation» واژه‌ای است که توانایی توصیف فرآیند جابه‌جایی، حمل‌ونقل و نقل و انتقال انسان‌ها و کالاها را دارد. یادگیری و استفاده صحیح از این واژه به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا بتوانند مفاهیم مربوط به حمل‌ونقل، زیرساخت‌های شهری، تجارت و زندگی روزمره را به شکل دقیق، طبیعی و تصویری بیان کنند و جملات خود را کاربردی و ملموس بسازند.

ارجاع به لغت transportation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transportation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transportation

لغات نزدیک transportation

پیشنهاد بهبود معانی