آخرین به‌روزرسانی:

Extradition

ˌekstrəˈdɪʃn̩ ˌekstrəˈdɪʃn̩

معنی و نمونه‌جمله

noun

واستانی مجرمین به دولت متبوعه، اصل بازستانی مجرمین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

an extradition treaty between two countries

قرارداد استرداد تبهکار میان دو کشور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extradition

  1. noun enforced removal from one's native country by official decree
    Synonyms:
    exile deportation banishment expatriation transportation ostracism remandment reddition

ارجاع به لغت extradition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extradition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extradition

لغات نزدیک extradition

پیشنهاد بهبود معانی