به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deportation

ˌdipɔːrˈteɪʃn̩ ˌdiːpɔːˈteɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    تبعید، نفی بلد، اخراج، جلای وطن
    • - the deportation of undesirable aliens
    • - اخراج خارجیان ناخواسته
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد deportation

  1. noun banishment
    Synonyms: displacement, eviction, exile, expatriation, expulsion, extradition, ostracism, relegation, removal, transportation
    Antonyms: approval, permission

ارجاع به لغت deportation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deportation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deportation

لغات نزدیک deportation

پیشنهاد بهبود معانی