فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deportation Order

diːpɔːrˈteɪʃn ˌɔːrdər diːpɔːˈteɪʃn ˌɔːdə

شکل جمع:

deportation orders

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

حکم اخراج، حکم دیپورت، حکم تبعید (دستور رسمی مراجع قانونی یا مقامات مهاجرتی هر کشور که افراد را ملزم به ترک آن کشور می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She received a deportation order after her visa expired.

او پس‌از منقضی شدن ویزایش، حکم دیپورت دریافت کرد.

The judge issued a deportation order against the undocumented immigrant.

قاضی برای مهاجر غیرقانونی حکم خروج از کشور صادر کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deportation order

  1. noun a legal directive issued by a government authority that mandates the removal of a foreign national from a country

ارجاع به لغت deportation order

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deportation order» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deportation-order

لغات نزدیک deportation order

پیشنهاد بهبود معانی