آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Removal

rɪˈmuːvl rɪˈmuːvl

معنی removal | جمله با removal

noun uncountable C1

حذف، رفع، برداشت، بیرون آوردن، خارج کردن

The company specializes in stain removal from carpets.

این شرکت در پاک‌سازی لکه از فرش‌ها تخصص دارد.

The doctor recommended the removal of the infected tissue.

پزشک، برداشت بافت عفونی را توصیه کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the secret removal of the jewels

برداشتن مخفیانه جواهرات

the removal of all obstacles on the road to progress

برداشتن کلیه‌ی موانع بر سر راه ترقی

noun uncountable formal

برکناری، اخراج، عزل، خلع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

His removal from that job did not take place easily.

عزل او از آن شغل آسان صورت نگرفت.

His removal came after multiple accusations of misconduct.

اخراج او، پس‌از چندین اتهام سوءرفتار انجام شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد removal

  1. noun the act of moving
    Synonyms:
    move relocation change of address change of residence remotion

لغات هم‌خانواده removal

  • verb - intransitive
    move

ارجاع به لغت removal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «removal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/removal

لغات نزدیک removal

پیشنهاد بهبود معانی