فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Relocation

ˌriːloʊˈkeɪʃn̩ ˌriːləʊˈkeɪʃn̩

شکل جمع:

relocations

معنی

noun

جابه‌جا‌سازی، جابه‌جایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد relocation

  1. noun the act or process of moving from one place to another
    Synonyms:
    move removal remotion
  1. noun the transportation of people (as a family or colony) to a new settlement (as after an upheaval of some kind)
    Synonyms:
    resettlement

لغات هم‌خانواده relocation

ارجاع به لغت relocation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «relocation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relocation

لغات نزدیک relocation

پیشنهاد بهبود معانی