آخرین به‌روزرسانی:

Localized

ˈloʊklaɪzd ˈləʊkəlaɪzd

سوم‌شخص مفرد:

localizes

وجه وصفی حال:

localizing

توضیحات:

در انگلیسیِ بریتانیایی به‌صورتِ localised نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

محلی‌شده، متمرکزشده، (به یک جای خاص) محدودشده، موضعی(شده)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

localised regions

مناطق متمرکزشده

There was a localized explosion on the top of the stove.

انفجاری محدودشده در بالای اجاق گاز رخ داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد localized

  1. verb identify the location or place of
    Synonyms:
    placed set confined limited surrounded
  1. adjective confined to a particular location or site
    Synonyms:
    local localised
  1. verb concentrate on a particular place or spot
    Synonyms:
    focalized

لغات هم‌خانواده localized

سوال‌های رایج localized

وجه وصفی حال localized چی میشه؟

وجه وصفی حال localized در زبان انگلیسی localizing است.

سوم‌شخص مفرد localized چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد localized در زبان انگلیسی localizes است.

ارجاع به لغت localized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «localized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/localized

لغات نزدیک localized

پیشنهاد بهبود معانی