گذشتهی ساده:
localizedشکل سوم:
localizedسومشخص مفرد:
localizesوجه وصفی حال:
localizingمتمرکز کردن، در یک نقطه جمع کردن، محلی کردن، موضعی ساختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to localize the origin of a legend
زادگاه افسانهای را معلوم کردن
The pain is localized in his hands.
درد محدود به دستهای او است.
a localized infection
عفونت موضعی
گذشتهی ساده localize در زبان انگلیسی localized است.
شکل سوم localize در زبان انگلیسی localized است.
وجه وصفی حال localize در زبان انگلیسی localizing است.
سومشخص مفرد localize در زبان انگلیسی localizes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «localize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/localize