در محل، بهطور محلی، از محل، در سطح منطقه، در بودگاه
decisions are made locally, not in the Capital
تصمیمات در محل گرفته میشود، نه در پایتخت
Locally-elected representatives.
نمایندگانی که در محل گزیده شدهاند.
محدود به محل بخصوص، موضعی، به طور موضعی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the damage done by the flood locally
آسیب محلی وارده توسط سیل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «locally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/locally