با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Nationally

    ˈnæʃənəli ˈnæʃənəli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more nationally

    • صفت عالی:

      most nationally

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    در سطح ملی، به‌صورت ملی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Abortion was legalized nationally in the United States following the Roe versus Wade case.
    - پس از پرونده‌ی رو در برابر وید، سقط جنین در سطح ملی در ایالات متحده قانونی شد.
    - a nationally recognized brand
    - برند معتبر و شناخته‌شده در سطح ملی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد nationally

    1. adjective Concerning a nation
      Synonyms: politically, governmentally, as a state, as a country, publicly, of the people, throughout the country, transcending state boundaries, for the general welfare
    2. adjective Everywhere
      Synonyms: nationwide, generally, commonly, entirely
    3. adverb Extending throughout an entire nation
      Synonyms: nationwide, across the nation, across the country

    لغات هم‌خانواده nationally

    ارجاع به لغت nationally

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nationally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nationally

    لغات نزدیک nationally

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی