امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nationality

ˌnæʃəˈnæləti ˌnæʃəˈnæləti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nationalities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
ملیت، تابعیت، شهروندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- China is composed of several distinct nationalities.
- کشور چین از چندین ملیت متمایز تشکیل شده است.
- He changed his nationality.
- او تابعیت خود را عوض کرد.
- events which have colored our nationality
- رویدادهایی که ملیت ما را تحت‌ تأثیر قرار داده‌اند
- dual nationality
- تابعیت دوگانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nationality

  1. noun place of birth
    Synonyms:
    allegiance body politic citizenship community country ethnic group nation native land origin political home race society

لغات هم‌خانواده nationality

ارجاع به لغت nationality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nationality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nationality

لغات نزدیک nationality

پیشنهاد بهبود معانی