فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Nationality

ˌnæʃəˈnæləti ˌnæʃəˈnæləti

شکل جمع:

nationalities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1

ملیت، تابعیت، شهروندی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

China is composed of several distinct nationalities.

کشور چین از چندین ملیت متمایز تشکیل شده است.

He changed his nationality.

او تابعیت خود را عوض کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

events which have colored our nationality

رویدادهایی که ملیت ما را تحت‌ تأثیر قرار داده‌اند

dual nationality

تابعیت دوگانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nationality

  1. noun place of birth
    Synonyms:
    country nation origin community society citizenship race native land allegiance body politic ethnic group political home

لغات هم‌خانواده nationality

ارجاع به لغت nationality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nationality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nationality

لغات نزدیک nationality

پیشنهاد بهبود معانی