با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Native Land

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    زادگاه، کشور زادگاه، سرزمین مادری، وطن، میهن
    • - Our native land is under attack.
    • - به میهنمان حمله شده.
    • - Where is your native land?
    • - سرزمین مادری‌ات کجاست؟
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد native land

  1. noun one's native country
    Synonyms: God’s country, birthplace, country of origin, fatherland, home, homeland, mother country, motherland, native soil, old country, old world, terra firma, the old country

ارجاع به لغت native land

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «native land» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/native-land

لغات نزدیک native land

پیشنهاد بهبود معانی