۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Fatherland

ˈfɑːðərlænd ˈfɑːðəlænd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fatherlands

معنی

noun
وطن، کشور، میهن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fatherland

  1. noun homeland
    Synonyms:
    home native land motherland the old country

ارجاع به لغت fatherland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fatherland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fatherland

لغات نزدیک fatherland

پیشنهاد بهبود معانی