Father-in-law

ˈfɑːðr̩ənˌlɔː ˈfɑːðərɪnˌlɔː
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun plural countable B2
    پدرزن، پدرشوهر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد father-in-law

  1. noun
    Synonyms: relative, spouse's father, father, connection by marriage, in-law, shirttail relation

ارجاع به لغت father-in-law

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «father-in-law» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/father-in-law

لغات نزدیک father-in-law

پیشنهاد بهبود معانی