فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

In-law

ɪn lɔ ɪn lɔː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun informal

خویشاوند سببی (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I'm so lucky to have such supportive in-laws.

بسیار خوش‌اقبال هستم که چنین خویشاوندان سببی حمایتگری دارم.

My mother-in-law is coming over for dinner tonight.

مادرشوهرم امشب برای شام می‌آید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد in-law

  1. noun a relative by marriage
    Synonyms:
    relative-in-law

ارجاع به لغت in-law

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in-law» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-law

لغات نزدیک in-law

پیشنهاد بهبود معانی