بهطور کامل، کلاً، سراسر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He agreed with me entirely.
او کاملاً با من همعقیده بود.
The city was destroyed entirely.
سراسر شهر ویران شد.
It is his fault entirely.
تنها تقصیر اوست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «entirely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/entirely