امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Entirely

ɪnˈtaɪrli ɪnˈtaɪəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
به‌طور کامل، کلاً، سراسر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He agreed with me entirely.
- او کاملاً با من هم‌عقیده بود.
- The city was destroyed entirely.
- سراسر شهر ویران شد.
- It is his fault entirely.
- تنها تقصیر اوست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد entirely

  1. adverb completely
    Synonyms: absolutely, alone, altogether, exclusively, fully, in every respect, only, perfectly, plumb, quite, reservedly, solely, thoroughly, totally, undividedly, uniquely, utterly, well, wholly, without exception, without reservation
    Antonyms: incompletely, partially

ارجاع به لغت entirely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entirely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/entirely

لغات نزدیک entirely

پیشنهاد بهبود معانی