فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Totally

ˈtoʊt̬li ˈtəʊtl-i
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb B1
سر به‌ سر، جمعاً، به‌ طور سر جمع، روی‌ هم‌ رفته، کاملاً، کلاً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد totally

  1. adverb completely
    Synonyms:
    entirely fully absolutely utterly thoroughly altogether wholly perfectly just exactly quite comprehensively unconditionally consummately exclusively in toto all top to bottom all in all wholeheartedly full blast flat out unmitigatedly
    Antonyms:
    partially incompletely

ارجاع به لغت totally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «totally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/totally

لغات نزدیک totally

پیشنهاد بهبود معانی