Quite

    kwaɪt kwaɪt kwaɪt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B1
    کاملاً، به‌کلی، تماماً، سراسر، خیلی، بسیار، درست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - quite mistaken
    - کاملاً در اشتباه
    - I am quite ready now.
    - حالا درست آماده‌ام.
    - Quite good-looking
    - کاملاً خوش‌قیافه
    - It's quite warm today.
    - امروز هوا خیلی گرم است.
    - quite near
    - خیلی نزدیک
    adverb
    انگلیسی بریتانیایی واقعاً، حقیقتاً، دقیقاً
    - He is quite a gentleman.
    - واقعاً جوانمرد است.
    - The movie was quite enjoyable.
    - فیلم حقیقتاً لذت‌بخش بود.
    adverb predeterminer A2
    نسبتاً، تاحدودی
    - The weather was quite warm for this time of year.
    - هوا برای این فصل از سال نسبتاً گرم بود.
    - The new restaurant was quite busy on opening night.
    - رستوران جدید در شب افتتاحیه نسبتاً شلوغ بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد quite

    1. adverb completely
      Synonyms:
      totally fully entirely absolutely utterly thoroughly really perfectly wholly just precisely altogether actually truly positively well largely purely in fact in reality considerably in all respects all all told all in all in toto in truth without reservation
      Antonyms:
      incompletely
    1. adverb to a certain extent
      Synonyms:
      somewhat rather pretty fairly moderately reasonably relatively to some degree more or less considerably significantly far very

    Idioms

    • quite (so)

      موافقم، راست می‌گویید، واقعاً، کاملاً درست است

    • quite a few

      خیلی، بسیار، شمارقابل‌ملاحظه‌ای

    ارجاع به لغت quite

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «quite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quite

    لغات نزدیک quite

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه