با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Relatively

ˈrelətɪvli ˈrelətɪvli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adverb B2
    نسبتا، به‌ نسبت، تا اندازه‌ای
    • - A man who is relatively unimportant.
    • - آدمی که نسبتاً کم‌اهمیت است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد relatively

  1. adverb in or by comparison
    Synonyms: almost, approximately, comparably, comparatively, nearly, proportionately, rather, somewhat, to some extent

لغات هم‌خانواده relatively

ارجاع به لغت relatively

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «relatively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/relatively

لغات نزدیک relatively

پیشنهاد بهبود معانی